بهمن و اسفند
سلام عزیز دل مامان
پسر دسته گل من
بریم خاطرات بهمن ماه و با هم ورق بزنیم
کنسرت کلاسی
هر 4 تا عالی
قربونت برم موسیقی دان من
جشن ولنتاین
در کنار دوستهای خوب و عزیزممم
با برگزاری سولماز جون که یه روز عالی رو برامون رقم زد
با حضور عمو موسیقی
یه عالمه بازی و رقص و مسابقه
و نمایش های جذاب
پسری با صدای بلند خودش و معرفی کرد
و بعد شعر مرغ سبز زیبا رو خوند
قطار بازی
جشن روخوانی کتاب قران
پسر ها و دخترهای قرانی حالا دیگه کتاب قران و میخونن
ایشالا قران نگهدار همه بچه ها باشه
جایزه ایلیا خان مااااا.
سفره ای که برای بچه ها پهن کرده بودیم
جشن سپندارمزگان .روز عشق ایرانی
شیطونک و توت فرنگی که یکی از میوه هاایی مورد علاقه اشه
اول توت فرنگی بعد کیوی و..
وقتی سرما خورده بودی
بعد از اینکه خوب شدی بردیمت تخلیه انرزی
انقدر بپر بپر کرده بودی که تو سرمای بهمن لباستو در اوردم بسکه عرق کرده بودی
اخرین روز کلاس با خانوم دستیار مربی قران
برای مربی یه کارت هدیه و یه جعبه شکلات گرفتیم
از طرف مربی برای شماها جایزه
اسفند ماه مربی جدید _(بعد از عید کلاس حفظ )
خداحافظ بهمن ماه اسفندی مهربان تر برایمان به ارمغان بیار
این روزها بزرگترین دقدقه من بهبودی حال دایی جونته
ایشالا که بهتر شه
اسفندنامـــــــه : اسفند عین پنجشنبه هاست... که همیشه صدبار قشنگتر از جمعه هاست...
اصلا از همون شروعش قشنگه ... حس بوی بهاراز پشت پنجره ... وآفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه ... شورِ قشنگ چهارشنبه سوری ...
اسفند یعنی یک سال دیگه... یعنی یه شانس دیگه
تولد پویان جون پسر مینای عزیزم
در کنار بقیه دوستان و بچه های خوشگلشون
شیرین جون .منا جون .نیلوفر جون .
خیییلی روز خوب و شادی بود
ایشالا که دومادی اقا پویان
مینا جون دستت درد نکنه عزیزم
خیلی روز خوبی بود
بچه ها در حال بازی کردن .چقدر لذت بردن از کنار هم بودن بازی کردنوحتی درگیری
19 اسفند سولماز جون جشن عید نوروز برگزار کرد و یه قرار خیلـــی خوب با دوستهای وبلاگی
عشق منی تو
ایلیا عاشق خانوم بهار شده بود
اونی که لباس سبز داره
آرشا.کوشا.هانا. و شاهین . رادمهر.پارمیس.امیرارسلان.نیلارز.ارشیا.پارسا.کارن.هلنا
اجرای تاتر ننه سرما و حاجی فیروز و عمو نوروز و خاله بهار و بعدش اجرای شاد عمو موسیقی
برنامه های شاد عمو موسیقی
جشن نوروز پیش دبستان
خونه نکونی
رنگ کردن اتاق ایلیا و .....
مشق نوشتن عسل طلا که همراه مصیبته
بعد از پیش در حال برگشت به خونه
اسفند با ما نساخت روزهای سختی داشتیم
سختی های بارداری یه طرف
کارهای قبل عید و خرید
خونه تکونی و
سخت تر از همه اینکه دایی بیمارستان بستری بود
گاهی خوب و گاهی بد
اما خدا رو شکر این روزهای اخر سال بهتر شده
اما سال تحویل بیمارستان باید باشه ایشلا 3 عید مرخص میشه
توکل به خدا